بالاخره علی یاد گرفت پی پی رو
امروز علی وقتی من ظهر خوابم برده بود اومد بیدارم کرد و گفت پی پی دارم بالاخره یاد گرفت هوراا دیگه داشتم نا امید میشدم تمام تابستون زحمت کشیدم وبالاخره امروز به نتیجه قطعی رسید تا علی ۳ بار پی پیشو گفت اینم نمایشگاه دفاع مقدس مدرسه تربیت۲ با کمک خانم بابایی درست کردیم علی خودش روسری سر کرد یه جمله عجیب گفت امروز پرچم کوچک ابالفضل العباس دستش بود میگفت رفتیم کربلا من اینو میارم...
نویسنده :
مامان علی جونی
0:00